نیچه پس از یازده سال زندگی خاموش،در 56 سالگی می میره.برای فلسفه،مرگ زودرس همچین فیلسوفی،فاجعه بود.نوشتار زیر،جزئیات شب آخر حیات نیچه از زبون خواهرشه که از کتاب "نیچه"ی کاپلستن آورده شده.
الیزابت خواهر نیچه تعریف میکند که ساعتی پیش از درگذشت او رعد و برقِ شدیدی بود و او تصور میکرد که برادرش در حین رعد و برق خواهد مرد. اما او در اواخر شب خود را بازیافت و دوباره به هوش آمد و سعی کرد صحبت کند وقتی که صبح ساعت دو به اطاقش رفتم تا نوشابهای نیروبخش به او بدهم به محض آن که آباژور را به کناری کشیدم تا مرا ببیند ناگهان از روی شادی و نشاط فریاد کشید «الیزابت!» من گمان بردم خطر رفع شده است او پس ازچند ساعت خوابید و تصور میکردم که به بهبودیش کمک خواهد شد اما حالت صورتش رفته رفته تغییر میکرد و تنفس او مشکلتر میشد :سایه مرگ بر سرش افتاده بود. دوباره چشمان عجیب خود را باز کرد و به سختی اندک حرکت کرد، دهانش را باز و بسته کرد و به نظر میرسید میخواهد چیزی بگوید ولی در گفتنش تردید داشت. و برای کسانی که در کنارش ایستاده بودند چنین مینمود که در آن زمان صورتش اندکی قرمز شده است. بعداً یک لرزه کوچک نمود و نفس عمیقی کشید آرام و بیصدا پس از نگاهی شکوهمند چشمانش را برای همیشه فرو بست.
«زرتشت هم بدین سان دیده از جهان فرو بست»
(منبع: نیچه فیلسوف فرهنگ، تالیف کاپلستون، ترجمه بهبهانی و جبلی)
ماسک نیچه دو روز پس از مرگش، در صبح 27 اگوست 1900 ساخته شد.الیزابت می خواست کار را به مجسمه ساز معروف ماکس کلینگر(Max Klinger) بسپارد اما او آن موقع در پاریس بود بنابراین کار را به دو مجسمه ساز کم تجربه به نام های کورت استوینگ (Curt Stoeving) و کُنت هری کسلر (Count Harry Kessler) سپرد.برای همین هم ماسک زیاد خوب از آب در نیامد و نتوانست جزئیات بهم ریختگی چهره ی نیچه را که ناشی از فلج ناقص بود به درستی نشان دهد.با این وجود سندی بی بدیل و منحصربه فرد بود از کراهت چهره ی مرگ که گستاخانه به سراغ فیلسوف مجنونی رفته بود که پیشتر به مصاف خدا رفته بود.این ماسک اکنون در موزه ی نیچه در وایمار آلمان نگهداری می شود. و اما مراسم خاکسپاری،الیزابت مراسم خاکسپاری ساده ای برگزار کرد.تنها بیست نفر از دوستان نزدیک را به خانه دعوت کرد.جنازه ی نیچه در کتابخانه ی خانه که اتاقی کوچک یرای میهمانان بود قرار داشت،اتاق با دسته گل و تاج گل مزین شده بود.شمع ها بالای تابوت باز نیچه روشن بودند.چند نفر به ایراد سخنرانی پرداختند.الیزابت سعی کرد جلوی اهدای خانه را که چند سال پیش توسط خود او آرشیو نیچه شده بود بگیرد و نیچه را در محوطه ی همین خانه (ویلا سیلبربلیک در وایمار) به خاک بسپارد اما نشد و نیچه در 28 آگوست 1990 در آرامگاه خانوادگی در روستای روکن پشت کلیسا در جوار پدر آرام گرفت.
هاینریش کوزِلیتسیا همان پیتر گاست دوست باوفای نیچه، مرثیهخوان مزار نیچه در صبح روز 28 آگوست بود،مرثیهای دو جملهای برای نیچهی از دست رفته!
نیچه پس از یازده سال خاموشی مُرد اما فروغ اندیشه اش کم کم طلوع کرد و تابیدن گرفت! چیزی که خود پیش بینی کرده بود:"زندگانی بعضی کسان پس از مرگشان آغاز می شود."
صفحه قبل 1 صفحه بعد